جوان خام!

« غریب اگر نیست، غریب وار هست »

جوان خام!

« غریب اگر نیست، غریب وار هست »

جوان خام!

روز جهانی کارگر
روز ملی آزادسازی خرمشهر
روز جهانی مبارزه با کار کودکان
روز جهانی نوجوان
۲۵ آبان و ...
بهونه‌های زیادی هست که آدم تو رو فراموش نکنه.

------------------------------------------
شروع در تاریخ 97.3.31
جذامیان دلم پیرند
و دست های تو اکسیرند
-------------------------------------------
24 . 23 . 22 . 21 . 20 . 19 . 18 . 17 .
16 . 15 . 14 - 13 - 12 - 11 - 10 - 9 - 8 (مهر)
------------------------------------------
(۴ نفر به صورت خاموش سایت را دنبال کرده‌اند)
* لطفا وبلاگ من را به صورت «خاموش» دنبال نکنید!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

۱۲ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

جدیدا کابوس زیاد میبینم قبلاها اصلا خواب نمیدیدم که بخواد کابوس باشه. یکی دو ماهی میشه که خواب راحتی نداشتم نصف شبها از خواب بلند میشم بیشتر مواقع بی دلیل، اما گاهی هم بخاطر کابوس دیدنه! چن شب پیش خواب دیدم چند نفر وارد خانه مان شدند و من هر چه سعی میکردم اجازه ندم که وارد بشوند اما نمیتونستم:| انگار اصلا منو نمیدیدن آخرش هم درحالی که اسم برادرمُ بلند صدا میزدم از خواب پریدم. وقتی نصف شبها از خواب پا میشم تقریبا یک ساعت هم طول میکشه بخوابم و خودم آگاهم که این از علائمِ افسردگیه اما هرکی ازم میپرسه حالت چطوره؟ میگم خوبم اما خودمم نمیدونم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۷ ، ۱۲:۵۱

سخت است هر لحظه بخواهی برای داشتن یک حال خوب با دنیا بجنگی!

سخت است که هر ثانیه در رسیدن به این حال خوب شکست بخوری

سخت است ابزارت برای رسیدن به این حال خوب قرص باشد و دود!

سخت است هر لحظه نخواهی تسلیم شوی

راه را اشتباه آمدم یا واقعا زندگی همین بود؟ نه فکر نمیکنم چون تو از کنار من گذشتی و من تنها تو را به نظاره نشستم و آنگاه که من از طبقه ی ٢١ ام زندگی سقوط میکنم تو تنها مرا نگاه خواهی کرد بدون حتی فریادی! ... اینجا احتمال زنده ماندن دیگر نزدیک به صفر است اما نرو، بمان و همه ی معادلات را بر هم بزن! کسی چه میداند شاید انتهای این سقوط همان جاودانگیِ گمشده ی انسان باشد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۷ ، ۰۲:۲۴
بردیم
یوونتوس رو بردیم ٢-١ ... خدایا شکرت که خوشحالم کردی :)
بازم کامبک تو تورین بازم برد یوونتوس. چه گلی زد ماتا . چه تعویض هایی کرد مورینیو.
#GGMU
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۷ ، ۰۳:۲۱

دست بردار از یک ثانیه ی پیش، یک دقیقه ی پیش، یک ساعتِ پیش

دست بردار از یک روز پیش، یک ماه پیش

دست بردار از سالی که میگذرد

فقط دست بردار ...

بخاطر یادِ استخوانهای پوسیده زیر خاک

بخاطر من، بخاطر تو، بخاطر همه ی آرمانهای انسانی و انسانهای آرمانی اطرافت

بیا و دست بردار از این بیست سالی که گذشت، فقط همین

میخواهم به آینده نگاه کنم هر چقدر میخواهد تار و نامعلوم باشد. زیر و رو کردن گذشته خسته ام کرده حالا دیگر انتخابم آینده است آینده.

(آپدیت شده در تاریخ 1400.1.20: باز هم شر و وری دیگر از من)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۷ ، ۱۸:۱۴

+ لذا روایت داریم که: کسایی که رشته ی ریاضی را انتخاب کرده اند از نظر باحالی یک سروگردن روی بقیه دارن:)

+ صدای آدمها را کم کن، صدای موزیک را زیاد کن:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۷ ، ۲۱:۵۸

منچستر امروز برد و چی بهتر از اینه برای کل هفته ی من  :) 

١٢- داشتن یه برادر باحال که برای خندیدنت هر کاری ممکنه انجام بده قطعا یکی از دلیلهای من باید باشه برای ادامه ی زندگی. ممنونم که این ماه ها بیشتر از همیشه کنارم بودی و خیلی کارا برای شاد کردن من انجام دادی.

#13_Reasons_why?

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۷ ، ۲۳:۵۶

هر چه بزرگتر شدم دنیا چیزهای بیشتری را از من دریغ کرد احساس میکنم چند سال بعد دنیا دیگر چیزی برای دریغ کردن از من نخواهد داشت دستَش خالیِ خالی می شود. حداقلَش حالا احساسم این است اما خودم هم امیدوارم این حس تغییر کند. راستَش میدانید در بچگی و نوجوانی ام دنیا با فکرهای من میچرخید من فوتبال میکردم و او در گوشه نشسته بود و مرا درون دروازه میدید، سوار دوچرخه ام میشدم و رکاب میزدم و میدیدم که او هم سوار دوچرخه اش میشود و از من جلو میزند یادم هست که به آسمان نگاه میکردیم و ماه همیشه از ما جلوتر بود! همیشه میدیدمَش و او بود که دستم را میگرفت و به کوه میبرد او بود که ترغیبم میکرد به تجربه های جدیدَش، به شعر، به موسیقی، به فوتبال، به کوه، به تو! اما حالا انگار مرا گم کرده است مرا اصلا نمیبیند و میخواهد مرا زیر چرخهایش له کند! از این نمیترسم و حتی آماده ی آن هستم: جنگ با دنیا

عکس نوشت: دوچرخه ی من که عاشقشم و خیلی وقته سوارش نشدم :)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۷ ، ۱۴:۳۸

در آستانه ی پیری گلایه از شب دنیا  بد است مرده حسابی به احترام دیازپام:

[ آری صبح میشود این شب من مطمئن هستم حتی اگر دیگر آدمها احوالت را از من نپرسند درست زمانی که تو جوخه ی اعدامت را در آغوش گرفته ای  آرام و بی صدا ... عجیب است که اینجا خبری از آدم ها نیست تا در آخرین دقیقه های دنیا برق ذوقی خصمانه را در چشمانشان تجربه کنی تجربه ای جدید میشد. بس کن! دست از فکر کردن بردار نفس عمیقی میکشم سپس ابرهای فکر را کنار میزنم و محو تماشایت میشوم زیباتر از همیشه شده ای و نگاه ساده ات حتی جوخه ی اعدام را هم زیبا کرده است کاش میشد در این فکرهای زیبا برای همیشه ماند اما هزاران سوال هستند که میخواهند جمجمه ام را منفجر کنند، هزاران چرا، هزاران راه نرفته، هزاران سخن نگفته و ...
سرم درد میکند درست نمیدانم از زمان چقدر گذشت است اما با احساس سنگینی ای در دستانم به خود می آیم: نگاهی به دستانم انداختم و انگشتانی را دیدم که به دور سنگی گره خورده است و تنها یک هدف را در مقابل خود میبیند، غمگین است نه؟ ...]

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۷ ، ۰۱:۰۸

میزی برای کار

کاری برای تخت

تختی برای خواب

خوابی برای جان

جانی برای مرگ

مرگی برای یاد

یادی برای سنگ

               ... این بود زندگی!

[حسین پناهی]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۷ ، ۲۰:۱۶

خیلی وقت بود درباره منچستر نگفته بودم اوضاع منچستر خرااب اندر خراب با یونتوس باختیم و با چلسی مساوی کردیم که حقمون برد بود ... الانم در حال بازیه منچستر که خوشبختانه یک گل زدیم :) ... هیچی مثل برد منچستر نمیتونه بشوره ببره مخصوصا برد 3-2 با نیوکاسل که گل سوم دقیقه ی 92 زده شد و من تو باشگاه بودم و خیلی چسبید. البته این عکس مربوط به بازی اینتر و میلانه جا داره اینجا اشاره کنم یه سریام هستن میان باشگاه فقط دور هم فوتبال ببینن یعنی مورد بوده داشتیم از ساعت 18 تا 23 تو باشگاه بوده (این داستان واقعی است) و آخرش مسئول باشگاه آمد بالا سرش گفت: بیا برو بیرون دیه "رانی کلمن" 5 تومن دی انازه ی (اندازه ی) صد هزار وزنه کوتی (میزنی) هر ریایدَ ناو وسیلگان (هی ریدی تو وسیله ها)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۷ ، ۲۰:۲۰