جوان خام!

« غریب اگر نیست، غریب وار هست »

جوان خام!

« غریب اگر نیست، غریب وار هست »

جوان خام!

روز جهانی کارگر
روز ملی آزادسازی خرمشهر
روز جهانی مبارزه با کار کودکان
روز جهانی نوجوان
۲۵ آبان و ...
بهونه‌های زیادی هست که آدم تو رو فراموش نکنه.

------------------------------------------
شروع در تاریخ 97.3.31
جذامیان دلم پیرند
و دست های تو اکسیرند
-------------------------------------------
24 . 23 . 22 . 21 . 20 . 19 . 18 . 17 .
16 . 15 . 14 - 13 - 12 - 11 - 10 - 9 - 8 (مهر)
------------------------------------------
(۴ نفر به صورت خاموش سایت را دنبال کرده‌اند)
* لطفا وبلاگ من را به صورت «خاموش» دنبال نکنید!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

این دوتا از هم کلاسی من هستن که با هم دیگه خوب نیستن ولی زیر پست های اینستاگرامی هم دیگه اینچنین هستن: (احتمالا در مواقع منفعت توانایی کنار آمدن شکوفا خواهد شد)

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۹ ، ۲۱:۵۳

رفتم "شهر کتاب" تا کتابی که قرار بود سفارش بدن رو بگیرم اما برای دومین بار منو سرکار گذاشتن و چقدر اعصابمو خورد کرد این اتفاق. فردا بسته ی دیجی کالام میاد من بخاطر اینکه به "شهر کتاب" گفته بودم که میام و کتاب رو میخرم سفارش ندادم و اونا اینطوری رفتار میکنن. حال بهم زن تر از همه زمانی بود که بهم گفتن: مطمئنی اینجا زنگ زدی ....

با چه ذوقی رفتم که بالاخره بخرمش وقتی از کتاب فروشی اومدم بیرون فقط این فاصله ی بی نهایت بین آدما بود که به چشم میزد. چقدر اینجا برام غیر قابل تحمل شده، چقدر تهوع دارم از دیدن شما. تا کی قراره به خودم بگم: کاری از دستم برنمیاد، تا کی قراره این دروغ رو باور کنم. باید دنبال دروغ تازه ای باشم. وقتی برگشتم خونه ویس جلسه چندم از کلاس زبان را گوش دادم: شاید این همان دروغ تازه ام است.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۹ ، ۲۲:۱۲

باورش سخت است ولی باور کنید خیل زیادی از این جماعت وقتی وزنه ها را زمین میگذارند، همراهش مغز را هم زمین میگذارند!!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۹ ، ۲۲:۱۶

رفتیم سوپری یکم خوراکی خریدیم و هر کی پول خودشو حساب کرد پشمای فروشنده ریخته بود.

 

[خیلی حرف برای نوشتن دارم اما حوصله ام نمیاد ولی دوست دارم بیشتر بیام و بنویسم]

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۹ ، ۱۰:۴۳

نمی دانم این دوراهی آخرش مرا خواهد کشت یا نه ...

خودم میدانم

دلت را دریا کن 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۹ ، ۲۰:۴۱

در واژه و بیان نمی آید که چقدر من از آدمهای زبان بازی که فکر میکنن زرنگ هستن متنفرم. انگار همه میخوان فقط یه چیزی بهت بفروشن حالم بهم میخوره از این بیزنسی ها، از این بورسی ها. شبیه کفتارهایی که از سر و کول هم بالا میریم و این وسط فقط یک چیز برامون وجود داره.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۹ ، ۰۱:۱۶