برای ...
پنجشنبه, ۷ مهر
دلم تنهایی میخاد ... یه خونه از خودم
که کسیو نشناسم، کسی نشناسدم
دلم میخاد همه داشته هامو رها کنم
دلم میخاد از صفر شروع کنم
دلم تنگ میشه برای اون زمانایی که شبا مینشستیم بفرمایید شام نگا میکردیم، برای سبزی سال 8 8، برای خوشحالی بعد از رای آوردن روحانی، برای فینال چلسی منچستر سال 2008. دلم تنگه برای سبک بودن، برای فرار کردن از دست این احساس خفگی، برای تونستن گرفتن حقم، برای اینکه یه نفر ازم تشکر کنه. دیگه حتی دو دلم نیستم برای رفتن؛ تصمیم خجالت آوریه میدونم ولی بهش تن دادم. امیدوارم بتونم، امیدوارم بشه ... دیر یا زود میرم!
#برای من که بیست و چند سال فقط با ترسهام زندگی کردم: ترس از بی پولی، بیکاری، حرف زدن ....
#برای ما که مجبوریم به اون زندگی که همیشه میخواستیم پشت کنیم
۰۱/۰۷/۰۷