تنهایی کور
چهارشنبه, ۱۰ شهریور
برایم آخر هر روز شبیه پایان یک فصل است،
پایان یک پاییز، یک جنگ!
و آغاز یک کبودی غلیظ دیگر
و حس کردن دوباره ی این تنهایی کور در گلوگاه ها ...
گلدان به دست در مزاری تازه باید خوابید؛
درمان کبودی های دمادمِ ما خاکی تازه است!
تنهایم ... احساس تنهایی میکنم.
چیزی عوض نشده. روزها مثل همیشه اند اما احساس تنهایی میکنم.
۰۰/۰۶/۱۰
چه متن ادبی قشنگ و تشبیه زیبایی ولی ناراحت کننده .
دادا نوشته خودته ؟