احوالات نامطلوب
شنبه, ۸ خرداد
دیدی بعضی وقت ها نمیدونی چته؟ همینجوری بی دلیل حالت گرفته است؟ چطور میشه وقتی دلیلشو نمیدونی بخوای حلش کنی؟ به خودم زمان بدم؟ دوباره احساس ناتوانی میکنم. این کلافگیم از کجا میاد؟ حوصله خوندن یک خط نوشته هم ندارم یا حتی گوش دادن به موسیقی یا دیدن یه فیلم. چطور شد که انگار ناگهان برام اتفاق افتاد؟ انگار که یه روز صبح از خواب بیدار شده باشی و حالت خوب نباشه. یعنی باید منتظر بمونم و اجازه بدم روزمرگیِ دانشگاه و درس و بیمارستان این احوالاتمو تو خودشون حل کنن؟ این کدوم خیال سرکوب شده بود که ناگهان سر از خاک بیرون آورد؟ به خودم زمان میدم اگرچه فرصتی نیست. آینده ترساندم. این زندگی اجتماعی آزار دهنده ست حتی برای من با حداقل ارتباط. چه خوبه که یه وبلاگ دارم.
۰۰/۰۳/۰۸
دادا جواب سوالمو ندادی ها.
ان شاالله زود حال دلت خوب بشه وقبراق سرحال بشی مثل قبل. موفقیات.