جوان خام!

« غریب اگر نیست، غریب وار هست »

جوان خام!

« غریب اگر نیست، غریب وار هست »

جوان خام!

روز جهانی کارگر
روز ملی آزادسازی خرمشهر
روز جهانی مبارزه با کار کودکان
روز جهانی نوجوان
۲۵ آبان و ...
بهونه‌های زیادی هست که آدم تو رو فراموش نکنه.

------------------------------------------
شروع در تاریخ 97.3.31
جذامیان دلم پیرند
و دست های تو اکسیرند
-------------------------------------------
24 . 23 . 22 . 21 . 20 . 19 . 18 . 17 .
16 . 15 . 14 - 13 - 12 - 11 - 10 - 9 - 8 (مهر)
------------------------------------------
(۴ نفر به صورت خاموش سایت را دنبال کرده‌اند)
* لطفا وبلاگ من را به صورت «خاموش» دنبال نکنید!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

چند شب پیش تو یه کانالی قرار شد آدما بیان و از بزرگ ترین عقده ی زندگی شون بگن و برای من خوندن این عقدها جالب بود، و همزمان به این فکر بودم که بزرگترین عقده های خودم چیه ... شاید تصمیم گرفتم و منم از عقده هام نوشتم. بنظرم کار جالبیه اگه دوست داشتین از بزرگترین عقده هاتون بنویسین برامون. 

در ادامه پیشنهاد میکنم این رازها و عقده های قسمتی از جامعه امون رو بخونیم، جالبن!

 راز من اینه که از دانشگاه اخراج شدم کسی نمیدونه! مامانو بابام جداشدن و بخاطر من وانمود میکنن که نشدن و من میدونم و منتظرم هرلحظه بهم بگن
 با ۲۶ سال سن موهامو انقد کوتاه میکنم که مامانم مو سفیدامو نبینه، حرص بخوره لاشی ترین بودم بخاطرش ادم ترین شدم وقتی میخواست بره گفت تو لاشی هستی. نتیجه اینکه همیشه لاشی باشید به نفعتونه

بابام بینهایت داره برا خانواده تلاش میکنه،و من دو سالی هست که میدونم مامانم خیانت میکنه. خیلی دردناکه که هیچکس نمیتونه کمک کنه.

لطفا با افراد متاهل وارد رابطه نشین:)

عقده م فقط آرامشه. از بچگی مدام حرص پول خوردم، مدام از طلبکار ترسیدم،مدام از کتکای بابای معتاد روانیم ترسیدم،الان تو ۱۹ سالگی موهام از حرص و جوش سفید شده، تنها عقده ی من اینه که یه شبانه روز رو آرامش داشته باشم، فقط یه بار بدون نگرانی هر غلطی می خوام بکنم و خوش باشم.

عقده مون یه زندگیه عادیه بدون هیچ انتظار زیادی :) عقده دارم مادرم اندازه ای که برادر زاده هاشو دوست داره دوسم داشت منو ... میدید ذره ذره آب شدنمو میدید
من ۵ ساله مهاجرت کردم و الان ۲ ساله خانواده مو به خاطر کرونا ندیدم خیلی دلم تنگه براشون و اینجا خیلی تنهام راستش من فقط عقده ی سرکار رفتن دارم خیلی زحمت کشیدم با معدل خوب مدرکمو گرفتم اما الان یکسال و نیمه ک بیکارم و متنفرم از وضعیتم برام دعا کنید
عقده سالم بودن پوستم
بیماری ماکولار امیلوئیدوز دارم. لکه های سیاه و قهوه ای تمام بدنم گرفته. اعتماد به نفس صفرررررر
سلام
والا نمیدونم باید اسمش رو گذاشت عقده یا چی ... اما خیلی دلم میخواد پدرم دست از خیانت کردن به مادرم برداره چون واقعا دارم دیونه میشم، احساس میکنم دارم به مادرم خیانت میکنم که هیچ برخوردی باهاش نمیکنم.
هر از گاهی فکر میکنم دوبار سرطانی که گرفتم جواب همین نامردیمه.
پسرم 25 سالمه
بزرگترین عقده زندگیم اینه که تاحالا هدیه نگرفتم از هیچکس🙂.آدم دست و دل بازیم هستم و برای همه همیشه هدیه گرفتم ولی چون یکم خجالتی و بی زبونم کسی آدم حسابم نکرده تاحالا برام هدیه نخریده ... هیچوقت.
تنها تر از تنهام یه جوری تنهام که خیلی تنهامااااا حتی یه نفرم ندارم باش حرف بزنم خونوادمم ندارم هیچی هیچکس اعتماد به نفسمم دیگه خراب شده کلا میخوام بمیرم
عقده اینو دارم که اوضاع کشور جوری بشه ک یکی عقدش زنگ پوستش نباشه یکی فروش اعضای بدنش اینه که یه دوست واقعی داشته باشم
ببین زیاد نه ها فقط یدونه
چون من هیچ دوستی تا الان ندارم
عقده ی اینکه خانواده ام ثروتمند بودن و مجبور نمیشدم ی کلیه م رو بفروشم تا بچه ام زنده بمونه. بعد که زنده موند برا اینکه کدوم عضومو بفروشم تو دوراهی نمونم بزرگترین عقدم اینه که یه بار فقط بشینم با مامانم دردل کنمو اون درکم کنه و بغلم کنه بگه عیب نداره تو منو داری:)
ولی من هیچکسو ندارم حتی اونایی رو که دارم باهاشون تو یه خونه زندگی می‌کنم...
من ۱۷ساله عقده زندگی کردن دارم. زنده ام ولی این زنده بودنو نمیخام. دلم زندگی کردن میخاد ... عقدم اینه

 

عقده شده که یبار دیگه مامان بابامو ببینم...🖤
پسرم 16 ساله!

عقده ی حرف حق زدن و سرکوب نشدن برام دعا کنین N جواب مثبت بده به خواسگاریم :(
ببین تویی که به زور مامانت میری بیرون از سوپری چیز میز میخری من عقده ی اونم دارم میفهمی که باید قدر اونم بدونی؟ کمبودم اینه که ی قسمت از سلامتی م رو برای همیشه ندارم .یه چشمم نابیناس
اینکه نتونستم خودمو دوست داشته باشم و بپذیرم :((( عقده ی یه زندگی لاکچری خارج از ایران
به دنیا اومدن در یک خانواده غیر مذهبی.. بابامو یه دل سیررررر بزنم، اونقدر ک عقده هام خالی شن
بزرگترین عقدم این شد که پدر و مادرم دوسم داشته باشن. بابام تو چشام نگا نکنه بگه یا کاری ک میگمو بکن یا از خونم برو بیرون،برو ب جهنم
+ آره داداشای گلم،پسر ک باشی؛بعد ۲۰ سالگی باید گورتو گم کنی.
شاید خیلی مسخره باشه ولی مامان بابام واسه داداشم که بزگتره از منه هرررر کاری کردن، و این شده یه حسرت واسم که چرا من حتی یه بچگی شیرین نداشتم چووون؟ افرین... من دخترم و کلن خانوادمون پسر دوستن.
از عقده هام میتونم ب این اشاره کنم ک تا حالا کسی بهم نگفته دوست دارم، حتی خانوادم :( اینکه میتونستم اون شب برسم دم خونه ش و نذارم خودکشی کنه. چهار سال گذشته و من هنوز گریه میکنم.
واس یبار هم که شده باشه واسه یکی مهم باشم... گوشی موبایل note9pro xiaomi
سلام من بزرگترین عقدم تو زندگیم اینه که بتونم خواسته های کسیو که دوست دارم بی دغدغه مالی برطرف کنم خواسته های معمولی نه خیلی بزرگ ی چیزی که معمول زندگی ما معمولیاست سلام
داشتن خواهر کوچولوم که تو یه تصادف تو شکم مامانم سقط شد
۵ سال از این ماجرا میگذره و الان ۱۹ سالمه. اما هنوز خوابشو میبینم
از نظر روحی نیاز دارم پاهام الان رو شونه‌ی یه پسر باشه ولی نیست غیر پول چی میتونه باشه اخه

دوتا عقده دارم...یکیش اینه که یه نفر رو داشته باشم که عاشقم باشه.دومیش این که زیباییم دیده میشد...یعنی اینو بهم میگفتن که چقدر زیبام🙃

بابام بغلم کنه بوسم کنه بگه دوسم داره و بگه ک من مهم ترین کَس توی زندگیشم ..
از خونه تنهایی برم بیرون و تو خیابون راه برم. بزرگترین عقدم اینه اینقد خوانوادم از خواهرم تعریف میکنن یکمم به من اهمیت بدن
زندگی مستقل بدون دغدغه و ک.ص و شر عقده ایی که دارم اینه که نه بچگی کردم نه جوونی. خسته شدم دیگ از این زندگی:)
بزرگترین عقدم این بود که یکبار فقط یکبار مثل دوستاش منو دوست داشته باشه و بیاد بگه هنو بعد دو سال دوستم داره و رل نزده :) بزرگترین عقده ام اینه که کلی زحمت کشیدم با رتبه عالی رفتم مهندس برق شدم و بعد کار گیرم نیومد و اومدم کنکور تجربی دادم که پزشکی قبول شم و با رتبه خوبی که اوردم و امید به قبولس داشتم قبول نشدم و الان دارم بشدت تلاش میکنم و شبا هم غصه و فشار روحی امانم رو بریده...۲۸ سالمه و از بچگی یتیمی کشیدم
بی پولی خونوادم و نداشتن یه اتاق برای خودم کسی ک دوسش دارمم یبار بهم بگه دوستت دارم.
رل میخوام. تاحالا معدلم بالای 17 نشده :(
پدال لامبورگینی رو فشار بدم مامان بابام باهم خوب شن

یه نفر منو همینجوری که هستم دوست داشته باشه.

خودم خودمو دوست داشته باشم

-
سوپرایزم کنن  
   
   

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۹/۲۳

نظرات  (۵)

سلام
الان سرِ کلاسم و چند خطِ اولِ پست رو خوندم!
(بر میگردم، بقیه‌ش رو میخونم)
فعلا این ذهنم میرسه:

نصیب همچو منی؛ مهر تربت و حسرت
برات کرب و بلا، هی نصیب بعضی ها..
پاسخ:
ممنون از نظراتت :)
در حسرت یک نعره ی مستانه بمردیم
ویران شود این شهر که میخانه ندارد...
در شعر هم نشد که ببوسم لب تو را
دردا و حسرتا که لبت خط قرمز است...
عقده ی من اینه که: درآمد خوبی داشته باشم و اصلاً از نظر مالی به کسی نیاز نداشته باشم. یه زندگی مستقل هم داشته باشم و یکی که همدیگه رو دوست داشته باشیم.
۲۴ آذر ۹۹ ، ۱۷:۱۰ 👑هــَمــٰزاٰدِ نــــیلـــگــونـــــ ...
اولینش ،حالِ مامانمع
بعدشم، اینع ک عزز سال۸۷ تا الااان ،اینجوری رقم نمیخورد

لاب لای دغدغه های ادما ،اونیک کلیه فروختع بود خیلی ناراحتم کرد...😶😑

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.