تجربه ای جدید
هفته ی پیش بود که با پسرعموم سری زدیم به کوه های اطراف اون موقع هنوز معلوم نبود که قرار یک هفته بریم کارآموزی و دهنمون سرویس شه. چن تا سیب زمینی آب پز کردیمو راه افتادیم کوه برفی بود برای اولین بار بود که وقتی که برف میبارید کوه میرفتم و سکوتش آرامش بخش تر از همیشه بود. ساعتای ده یه جا گیر آوردیم و نشستیم سیب زمینیا رو گرم کردیم با نون خوردیم خوشمزه بودنش واقعا عجیب بود انگار که اینجا همه زندگی با هم و یکجا قشنگ و لذت بخش شده باشه شاید بخاطر دور بودن از اون رفتارای خسته کننده و انتظارای بی پایان باشه: دوست دارم یه روزی کویرم برم!
کلاس زبانِ دوساله رو برای فروردین ثبت نام کردم با اونم حرف زدم قراره اونم بیاد ثبت نام کنه با هم کلاسا رو بریم واقعا نمیدونم چی قراره پیش بیاد ...
صبحونه خوردن بالای کوه خیلی لذت بخشه
چند باری املت و نیمرو درست کردیم بالای کوه با یکی از دوستان و انصافا چسبید