جوان خام!

« غریب اگر نیست، غریب وار هست »

جوان خام!

« غریب اگر نیست، غریب وار هست »

جوان خام!

روز جهانی کارگر
روز ملی آزادسازی خرمشهر
روز جهانی مبارزه با کار کودکان
روز جهانی نوجوان
۲۵ آبان و ...
بهونه‌های زیادی هست که آدم تو رو فراموش نکنه.

------------------------------------------
شروع در تاریخ 97.3.31
جذامیان دلم پیرند
و دست های تو اکسیرند
-------------------------------------------
24 . 23 . 22 . 21 . 20 . 19 . 18 . 17 .
16 . 15 . 14 - 13 - 12 - 11 - 10 - 9 - 8 (مهر)
------------------------------------------
(۴ نفر به صورت خاموش سایت را دنبال کرده‌اند)
* لطفا وبلاگ من را به صورت «خاموش» دنبال نکنید!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

سوالات مسکوت

يكشنبه, ۱۹ آبان

میگه موقع خواب رنج ها و دردهای روزمره مونو میبینیم.

بگو ببینم تو منو تو خواب میبینی یا نه؟

من پر رنجم پر دردم ولی زود خوابم میبره. دیروز با یه دکتر مجبوری هم کلام شدم همش از پول حرف میزد که فلان دکتر ماهی یک میلیارد درمیاره اون یکی ویلا تو موناکو داره و ... همینجور داشت ادامه میداد دیگه به حرفاش گوش نکردم و به این فکر کردم که چقدر هیچی نیست چقدر الکیه. چشمم رفت سمت یاد یه خونه دو طبقه و چراغ زرد روشن اتاق کوچیک بالایی. پس اینا چطور زندگی میکنن دکتر؟ ... از فکر بیرون اومدم دکتر هنوز داشت تعریف میکرد ادامه ی حرفاش رسیده بود به: ماشین.

خیالم راحت شد از اینکه سوالم برای همیشه تو ذهنم مسکوت میمونه. دغدغه هامون خجالت آور شدن ، من جوون معلمی رو دیدم که میرفت تو دل آرزوهای کوچیکش، چادری رو علم میکرد و ملاقات با دختر پسرایی که بدون اون هیچ شانسی برای خوندن و نوشتن نداشتن. دلم میخواد بدونم اون دنیا رو چطور میبینه دکتر! چطور دنیا رو به این قشنگی دیده وقتی اون وقت روز کافه ها، خیابونا و دانشگاه ها جای سوزن انداختن نیست. کم کم داریم به سر بلوار سجاد نزدیک میشیم این خوشحالم میکنه بزودی دکتر مسیرش جدا میشه: هنوز داره حرف میزنه به اینجا رسیده که امشب ماشینشو نیاورده و هوا امشب خیلی خوبه من این حرفش رو هم تایید میکنم. رسیدیم، از همکلامی با دکتر ابراز خوشحالی میکنم و امیدواریمو برای دیدار دوبارَش ابراز میکنم و لبخند گویان دست میدیم و خداحافظ. دستمو از جیب کاپشنم بیرون میارم و موبایلمو میگرم دستم به عکسی که امشب تو مسیر گرفتم نگاه میکنم: دسته گُلی که بر لبه ی سطل زباله رها شده است ...

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۸/۱۹

نظرات  (۴)

واسه ابراز نکردن درد ها فقط سه تا ... کافیه ! همین کافیه که زیاد حرف نزنم 

پاسخ:
راستش نفهمیدم چی نوشتی!

چقدر خوب بود این متن،

بقیه حرفاشم تایید میکردین یعنی؟ :د

پاسخ:
ممنون :) 
دیگه این وسطا رندوم با سر تایید میکردم :دی
۱۹ آبان ۹۸ ، ۱۹:۰۱ آقای تشکیل

جماعت پزشک انقدر چاپیدن و خوردن که به چیزی جز پول و ویلا نمیتونن فکر کنن.

حاضرم قسم بخورم توی همون ماشین از ته دلش آرزو می کرد که تمام مسافرا بیمار بشن

بیماران بیشتر

پول بیشتر

جماعت سرمایه دار کثیف

 

پاسخ:
موافقم باهات. خیلیاشون واقعا اینجورین 

مامانم همیشه میگه دکترا دین و ایمون ندارن. :/

پاسخ:
راست میگه واقعا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.