خودشناسی
پنجشنبه, ۲۴ مرداد
میگفت که تا از خونه میزد بیرون شروع میکرد به سیگار کشیدن انگار می خواست از یه چیزی فرار کنه ولی نمی دونست از چی و وقتی نمیتونست، هر ثانیه شکست میخورد. بنظرم یه فکر بود داشت از یه فکر فرار میکرد انگار میخواست راحت باشه، سخت نگیره مثه خیلیا لودگی زندگیشو بچرخونه. بعضی موقع ها که اینطوری می شد میدیدم شبش تا دیر وقت بیدار بود با یکی شبیه خودش بحث میکرد و نمیتونست منظورشو بهش برسونه: اون هیچ وقت سخنران خوبی نبود. احساس میکنم من و اون خیلی شبیه همیم. راستش بنظرم اون باید سخت بگیره، نباید سعی کنه مثه بقیه بشه باید بیشتر به صداهای درونش توجه کنه.
راستی من تا حالا چقدر به صداهای درونم توجه کردم؟
۹۸/۰۵/۲۴