جوان خام!

« غریب اگر نیست، غریب وار هست »

جوان خام!

« غریب اگر نیست، غریب وار هست »

جوان خام!

روز جهانی کارگر
روز ملی آزادسازی خرمشهر
روز جهانی مبارزه با کار کودکان
روز جهانی نوجوان
۲۵ آبان و ...
بهونه‌های زیادی هست که آدم تو رو فراموش نکنه.

------------------------------------------
شروع در تاریخ 97.3.31
جذامیان دلم پیرند
و دست های تو اکسیرند
-------------------------------------------
24 . 23 . 22 . 21 . 20 . 19 . 18 . 17 .
16 . 15 . 14 - 13 - 12 - 11 - 10 - 9 - 8 (مهر)
------------------------------------------
(۴ نفر به صورت خاموش سایت را دنبال کرده‌اند)
* لطفا وبلاگ من را به صورت «خاموش» دنبال نکنید!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

سال دیدن دوستان قدیم

يكشنبه, ۱۸ فروردين
امروز آرمانو دیدم دوست دوران دبیرستانم. مهندسی برق میخونه. تو تعطیلات نوروز سینما فرهنگ "متری شیش و نیم" رو اکران کرد که رفتم دیدمش اما قرار گذاشتیم با آرمان وقتی سینما آزادی آوردش دوباره با هم بریم ببینمیش. همه خاطرهای دبیرستانم از جلو چشم رد شد: یادش بخیر سالن میگرفتیم میرفتیم فوتسال، یه بارش یادمه من تو دروازه بودم دقیق یادم نیست ولی بین 15 تا 20 تا گل خوردم :دی ... البته قوی بودن تیم مقابل هم در تعداد گلها بی تاثیر نبود.
یاد اون معلمِ شیمی سال سومی بخیر که خودش میخواست کنکور بده و چقدر شیمی سوم رو به ما خوب درس داد. یاد اون معلم فیزیک سال سومی بخیر که نمونه سوال امتحان نهایی زمان مشروطه رو هم با ما کار کرد از خانواده بعضی از بچه ها شنیده شده بود که شبا بچه هاشون از خواب میپرن میگن: بنویس بار الکتریکی q1 برابر منفی شش میکروکولن و ... . یاد اون معلم ادبیات چهارمی بخیر که شعرای پروین اعتصامی رو برامون میخوند و آخرین کلاسش دیگه کتاب تموم شده بود و اون کلاس شروع کرد با بچه ها بازی کردن. یاد امتحانات نهایی بخیر که موقع امتحانا چن روز پشت سر هم به زورِ کاپوچینو نمیخوابیدیم یادمه قبل یکی از امتحان یکی دیگه کاپوچینو خوردم تا بیهوش نشم :| ... یادَت بخیر بهترین روزای زندگی!
+ توضیح عنوان: آرمان سومین نفر از همکلاسی دوران دبیرستانم بود که امسال اتفاقی دیدمشون. عجیب نیست؟!
+ "همه ی شهر جز تو گریه هامو دید"
+ یادِ اون معلمِ ادبیات سومونم بخیر که کلا تو نخ بانوان لبنانی بود.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۱/۱۸

نظرات  (۸)

۱۸ فروردين ۹۸ ، ۲۱:۳۷ تمنایــ وجــود
و چقدر زود گذشتن این روزا  و میگذرن:)
یادش بخیر من کلا شب امتحانای ترم تاصب بیدار میموندم مواردی داشتم که لحظه اول خوابم برده و نخونده رفتم سر امتحان :دی
پاسخ:
او از سبک بالان روزگار خود بود :دی
ههههههه این کارام واسه سال قبل که پیش بودم و سال سوم میکردم از هر دو جهان آزاد بودم هههههه
پاسخ:
ما امتحانا همه گژگژو، چشا قرمز، رنگا پریده ... یه چیزی تو مایه های زامبی :دی
من چشمام قرمز نمیشد فقط رنگم می‌پرید ولبام خشک میشد یعنی بعد هر امتحان حداقل دوروز خواب لازم بودم 
پاسخ:
ولی بعد آخرین امتحان چه لذتی داشت
اتفاقا منم امروز داشتم به گذشته فکر میکردم
زنگ زدم به نامزدم گفتم باورت میشه من دارم ۲۶ ساله میشم؟ چقدر زود گذشت برام و چقدر بزرگ شدم !
واقعا وقتی به عدد سنت نگاه میکنی میگی چقدر زود گذشته بااینکه گاهی خیلی سخت گذشت  ...
پاسخ:
کلا الان فکر کردن به اون سن دبیرستان و اینها خیلی برام لذت بخشه.
برای من حقیقتا لذتبخش نیست 
پاسخ:
O_o
۱۹ فروردين ۹۸ ، ۱۸:۵۹ دخـترکــِ بی نام :))
سلام حس خوبیه دیدن دوستان قدیمی ک خاطره ها رو زنده میکنه:)
پاسخ:
اصلا عجیب حال خوب کن بود
واقعاً یادش به خیر. خیلی زود به پایان رسیدن.
پاسخ:
یادش بخیر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.