جوان خام!

« غریب اگر نیست، غریب وار هست »

جوان خام!

« غریب اگر نیست، غریب وار هست »

جوان خام!

روز جهانی کارگر
روز ملی آزادسازی خرمشهر
روز جهانی مبارزه با کار کودکان
روز جهانی نوجوان
۲۵ آبان و ...
بهونه‌های زیادی هست که آدم تو رو فراموش نکنه.

------------------------------------------
شروع در تاریخ 97.3.31
جذامیان دلم پیرند
و دست های تو اکسیرند
-------------------------------------------

(۴ نفر به صورت خاموش سایت را دنبال کرده‌اند)
* لطفا وبلاگ من را به صورت «خاموش» دنبال نکنید!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

۱۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

امروز یه تجربه جدید شد: رفتن به کتابخانه مرکزی دانشگاه یه روز کامل

کنکوریای زیادی اونجا بودن و مشغول درس و تست و این چیزا با دیدنشون دلم خواست برگردم زمان دبیرستانم احساس کردم جوان نیستم، چرا؟ تقریبا هیچوقت سعی نکردم با کسی صمیمی بشم و اگرم سعی داشتم تقریبا همیشه شکست خورده. یکی از دلیلاش اینه که واقعا کم حرفم سینا بهم میگه از دور برای آدما کسل کننده بنظر میرسی درحالی که اینطوری نیست میگم: میدونی چیه سینا بعضی موقع ها احساس میکنم همش یه نمایشْ از خوده من از نمایش خوشم نمیاد و ترجیح میدم ساکت باشم. سینا میگه اشتباه میکنم سینا کسیه که تقریبا با همه چی کنار میاد. کاش حس های آدما خودشون حرف می شدند کاش این شهرو تو با چشمای من میدیدی. تصمیم گرفتم یه بار دیگه و برای آخرین بار هم تلاشمو بکنم که تصویری بهتر از خودم نشان بدهم و همزمان تصویری بهتر از آدمها ببینم. توکل بر خدا. کاش کتابخانه اینقدر از ما دور نبود. کتابخانه مرکزی کنار خوابگاه بچه های دانشگاه و داخل بیمارستان طالقانی هستش بیمارستاتی که هنوز شبیه جنگ زده هاست فضاش خیلی بد بود. اینم فضای مرده ی شبیه به زندان خوابگاه های دانشگاه:

+ کاش یه هف تیری داشتیام یه گوله دیامه ناو پای یه چن گله ای کنکوریله ایقره هاتن و چیان شیتمان کِردن. کاش هر یه بیو نیشتیان و گرد یکترگیج مشورت کردیان چمانی کتاوخانه میزه گرده! البنه بنا به صلاح دید خوم پیاز داغی اضافه کردم.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۸ ، ۲۳:۴۲

فیلم در قالب کمدی داستان رنج آور زندگی تونیا هاردینگ یکی از قهرمانان اسیکت روی یخ آمریکاست. تونیا که در خانواده ای فقیر زندگی می کند مجبور است با دیگر شرکت کنندگان که مرفه نشان داده می شوند رقابت کند. تونیا برای مسابقات لباس هایش را خودش میدوزد و همین مسئله در رای دهی داوران تاثیر میگذارد و او بارها با وجود نمایش های شایسته اش شکست می خورد. در قسمتی از فیلم تونیا با یکی از دواران صحبت میکند و از او دلیل امتیاز ندادنشان را می پرسد و داور به او می گوید که: حرفم را نشنیده بگیر اما مسئله فقط اسکیت بازی کردن نیست تو آن تصویری نیستی که بخواهند از آمریکا نشان دهند ما یک خانواده ی آمریکایی کامل می خواهیم. فیلم نامزد 3 جایزه اسکار شده است که تنها اسکار نقش مکمل زن را کسب کرد. مارگو رابی نقش اصلی فیلم با وجود بازی خوبش اسکار نگرفت!!

حاوی اسپویل: این فیلم به خوبی نشان می دهد که قهرمان های که رو سکوهای قهرمانی المپیک میبینیم ممکن است قهرمان های واقعی نباشند. تونیا یکی از این قهرمان های واقعی بدون مدال است.

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۸ ، ۱۱:۰۷

بین شیفت ها که می شد خودم را از گله ی دوستانی جدا میکردم که تا خرخره در نقش هایشان فرو رفته بودند و زندگی شان فقط یک نمایش بود از اینکه همه می خواستند یکدیگر را وارد بازی خودشان کنند: این دنیا افسرده ام میکند. از اولش که به این بخش آمدم دنبال همچین جایی میگشتم وسط این همه شلوغی آرامش خاصی داشت احساس می کردم در وسایلش مرده ها جریان داشتند. لحظه های بود که دوست داشتم تا ابد در این اتاق بمانم اما کمی بعد با خودم زمزمه میکردم: نه، من قرار است تو را وارد بازی خودم کنم! [آهنگ: موسیقی متن بی نظیر مینی سریال چرنوبیل]

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۸ ، ۲۳:۳۴

برعکس ظاهری که سریال که میتونه داشته باشه کاملا موضوعی روان شناختی و اجتماعی داره با کارگردانی و نویسندگی خیلی خوب. بازی های فیلم هم قوی هستن از جمله بازی رامی ملک و کارلی چایکین. ضمن اینکه دقت علمی فیلم هم بالاست و فصل اول سریال 98 درصد نقد مثبت گرفت. سال 2016 هم جایزه گلدن گلوب بهترین سریال رو بدست آورد و سالهای بعد هم جایزه های زیادی برده. خودم تو سریال هایی که دیدم مسترربات قطعا بهترین سریالی بوده که دیدم حالا بعدا بقیه رو هم معرفی میکنم.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۱۸

"برای آدم های بازنــده، دنیــا باز هم کلی خوشبختی های ســـاده و کوچک کنار می گذارد" منم دنبال یه بهانه کوچیک بودم برای اینکه حالم بهتر بشه: شنبه منچستر راحت پالاسو میبره و میشه خوشحال شد. شنبه میاد و منچستر به احمق ترین تیم ممکن میبازه با خودم میگم به این میگن یه قوز بالاقوز درست و حسابی ژان پل سارتر راست میگفت "شاید قبلا از دلخوشی هامون متواضعانه لذت نبردیم" و دنیا اینو دید آخه دنیا از بازنده ها انتظار یه لذت ماشینی داره. ماشین، ماشین، ماشین ...

خلاص باید شد: از میلیون ها دلشوره ی بیخود، از هزاران نفرت و سقوط، از صدها آینده ی ناخوشایند و سکوت، از تک نگاهی که فقط انتظار باور شدن را می کشد. باید یادم باشد فقط زندگی کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۰۵

بعضی موقع ها واقعا دوست دارم همه چیزو رها کنم، هر چی که می خواستمو ... بعضی موقع ها واقعا خسته میشم و نمیدونم درمان این خستگی چیه. انگار هر چقدر میگذره این حس برام واقعی تر میشه درست میاد جلو چشمام. کاش میشد فقط میتونستم رو یه چیز تمرکز کنم نه دوتا نه سه تا نه ... میدونم اینکارو نمیکنم اما بعضی موقع ها با خودم میگم بیا چیزی که می خوایو ول کن و تا آخر راهشونو برو شاید راه حل همینه: اینکه  پژمرده و بیمار شده بخوایم عوض بشیم و زانو بزنیم و چیزی نباشیم جز یه سرباز!! ... یعنی هممون یه روزی مجبور میشیم تصمیم بگیریم فقط یه سرباز باشیم؟

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۳۴