ریه های پیر
يكشنبه, ۴ دی
به دستانش که جغرافیای اقیانوسی ست،
به پاهایش که در قعر دریاها لنگر انداخته است،
به چشمهایش که کویری ترک خورده است،
به قلبش که پرنده ای مغموم در آن همواره میخواند
به غریب ترین غریبهای در سَرش
که او گلوله خورده ی پاییز است
که این هواست که او را نفس میکشد،
و خط به خط دفتر است که او را مینویسد
که او درخت است
درختی اسیر سبز شدن
و این بهار است که منتظر شکوفه های اوست
یاد باد آن روزها عزیزم، یاد باد :)
۰۱/۱۰/۰۴