جوان خام!

« غریب اگر نیست، غریب وار هست »

جوان خام!

« غریب اگر نیست، غریب وار هست »

جوان خام!

روز جهانی کارگر
روز ملی آزادسازی خرمشهر
روز جهانی مبارزه با کار کودکان
روز جهانی نوجوان
۲۵ آبان و ...
بهونه‌های زیادی هست که آدم تو رو فراموش نکنه.

------------------------------------------
شروع در تاریخ 97.3.31
جذامیان دلم پیرند
و دست های تو اکسیرند
-------------------------------------------

(۴ نفر به صورت خاموش سایت را دنبال کرده‌اند)
* لطفا وبلاگ من را به صورت «خاموش» دنبال نکنید!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

۲ مطلب در فروردين ۱۴۰۴ ثبت شده است

کلاس شنا رو خواستم برم که هزینه اش رو بهم گفت 7.5 میلیون! به چند تا استخر در تهران زنگ زدن 3-4 تومن میگفتن. پس منم تصمیم گرفتم تهران آموزش شنا رو برم و این مدت خودم استخر برم و با فضاش بیشتر آشنا بشم. راستش بازم درسی نخوندم؛ سعی کردم از یه جایی شروع کنم اما باز هم نتونستم. ولی کتاب خوندن رو شروع کردم؛ "جوان خام" رو دارم ادامه اش میدم. فیلم هم دیدم. سریال "معاویه" رو دنبال کردم که بنظرم از نظر تکنیکی خوش ساخته. بعد از "معاویه" میخام پیکی بلایندرز رو شروع کنم. از ارشدم چه خبر؟ هیچی براش نخوندم! کسلم ... کاش میتونستم باشگاه برم. بعضی وقتا از رفتن به تهران و تجربه ی اون تنهاییه برام ترسناکه. ولی حسم مثبته؛ خیلی هم مثبته. خوبی ماجرا اینه که سعی میکنم با چشم باز موقیت جدید پیشرو رو درک کنم. اینجا چند تا از برنامه های 1404 ام رو لیست میکنم که ببینم: 

> شنا یاد بگیرم

> ارشد رو بخونم

> ورزش کنم و وزنم رو کم کنم الان 85 کیلوگرم شدم!

   سعی میکنم برسم به 78 کیلوگرم

> کتاب بخونم

> پولامو جمع کردم

> سینما و تئاتر برم

> (موسیقی)

* چند وقتی هست که سعی کردم ناهار رو جذف کنم و در روز دو وعده بخورم؛ خوبه. از امروز یک هفته شیفت نیستم که زورمو میزنم که کتابهای پرستاری هم بخونم. 

* "تنها یک چیز به یاد دارم وقتی از شهرمان رفتیم آسمان آبیِ آبی بود"

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۰۴ ، ۱۸:۴۱

میخام بنویسم که بهار با همه سختی ها دوباره میاد که به من تلنگر بزنه که بعد هر زمستونی، بهار میاد که ناامیدی جایی نداره. سال که گذشت سال اصلا خوبی برای من نبود. درسته که استخدامی قبول شدم یا از نظر مالی یکم بهتر شدم اما واقعا وقت های تلف شده ی زیادی داشتم، کارهای اشتباه زیادی کردم، نه کتابی خوندم و نه فیلمی دیدم. سالی که گذشت بدترین سال بعد از قبولی کنکورم بود. اما امید دارم امسال دوباره بتونم بهتر بشم. یکی از دلایل این اتفاقات این بود که در زمستون به من خبر دادن که استخدامی تهرانم اوکی شده و من دیگه تقریبا دست از هر کاری کشیدم چون مشخص نبود و هنوزم نیست که کی من باید چمدونم رو ببندم و به تهران برم. 

امسال رو با یاد گرفتن شنا میتخام شروع کنم. راستش اضافه وزنم از دستم در رفته؛ سعی میکنم کمتر بخورم اما خب اونقدرا موفق نبودم و بدی ماجرا اینه که تا آخر فروردین هم خبری از باشگاه نخواهد بود. فوریت ها حجم کارش کمه و منم تحرکم کم شده وقتی بیمارستان بودم همش در حال دوییدن بودم و واقعا این منو سرزنده میکرد. البته از شما چه پنهون که یکم تنبل هم شدم. نمیدونم شایدم کسل شدم. گفته بودم برای ارشد ثبت نام کرده ام اما تقریبا هیچی براش نخوندم. درسته از اولم قصد نداشتم و امیدی هم نبود که قبول بشم اما این حجم از بی مسئولیتی هم قراری نبود که با خودم گذاشته باشم. هر بار برنامه میریختم اما نمیتونستم عمل کنم و همه چی کاملا به بطالت گذشت. راستش از دست خودم ناراختم. اگه نتونم این روند رو درست کنم واقعا معلوم نیست به چه زندگی بی رنگ و سیاهی ختم میشم. امروز برای اولین بار در زندگیم به استخر میرم در حالی که از اون فضا یکم خجالت میکشم وقتی برگردم فارغ از اینکه کی به تهران میرم برنامه ی فروردینم رو مینویسم؛ برنامه ای که داخلش کلاس شنا هست، خوندن برای ارشد هست، کتاب خوندن هست و فیلم دیدن ....

۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۰۴ ، ۰۸:۱۸