این روزا یکم گیجم؛ احساس میکنم رخ دادن هیچ اتفاقی دست من نیست. 25 ام دی ماه امتحان فاینال برگزار میشه، ازتون میخوام برام دعا کنین. حدودا چهار هفته فرصت دارم که برای آمادگی. راستی ده جلد از کتابای کمبریج رو در تخفیفات انتشارات جنگل گرفتم در هر صورت من طی دوسال آینده قصد دارم آیلتس بگیرم.
این روزها آدم هایی میبینیم که از ایران میرن و چیزی که من نمیفهمم اینه که چرا در صفحههای مجازیشون بعد رفتن نسبت به جایی که بودن فحش مینویسن. نمیتونم درکشون کنم وقتی اینجا خیابونای هست، خونهای هست، آدمهایی هست که بخشی از زندگی من، بخشی از روح اونا در حافظهی من جا مونده. برعکس شدم: حرف من اینه فقط یه دلیل میخوام برای موندن. فقط یه دلیل میخوام؛ برای من یه دلیل باقی بذارین ...
برم سراغ چاووشی؛ حدودا یکسالی از همکاری با اشکان عرب - تنظیمکننده جدید کارهای اینروزا - میگذره. حداقل خوبیش این بوده که از دوران سمیای که چاووشی همهی کارای آهنگاشو خودش انجام میداد بهتره. بنظر من بهترین کار اشکان عرب «ماهی کنار رود» بود. حس موزیکها بنظرم بهتر شده اما تنظیمها اکثرا توو یه تِم پیش رفتن. در کل در این یک سال کم پیش اومد هیجان زده بشم از شنیدن تِرکهای چاووشی. بنظرم منطقیه منی که با آلبوم امیربیگزند، ابراهیم، شهرزاد... سالامو طی کردم به اینا راضی نشم. همکاران جدید حتما تا اینجای کار در حد همکاران قدیمی نبودن اما باید منتظر موند شاید آلبوم بهترین زمان قضاوت باشه و اینکه از این بشر هیچی بعید نیست. دیشب واقعا دلم خواست آلبوم بیاد یا حداقل یه خبری بده؛ این حجم از بی خبری چرا؟ ...
بهترین آهنگ این یکسال چاووشی با همکاران جدید:
کجا بودی > ماهی کنار رود > سال بیبهار > بابِ دلمی > گندمگون و اسدالله
- تنظیم کچا بودی و باب دلمی کم از جنایت نداشت :/