دارم راه میرم و فکر اینم که حس زندگی داشتن یا خوشحال بودن با لودگی خیلی فرق داره و همزمان همینجور عکس خوکه که رو در و دیوار میبینم. سمت درست زندگی کجاست؟ هر سمتی که باشه شاید مجبور باشیم خیلی چیزا رو نبینیم.
دارم صدا یکیو میشنوم که با تلفن حرف میزنه و به حسین میگه:
کی این نمیتونمات تموم میشیه حسین!
انگاری این جمله به جونم نفوذ میکنه یه زمانی چقدر نیاز داشتم به این جمله هنوزم لازم دارمش.