اولین شیفت شب
پنجشنبه, ۴ شهریور
دیشب اولین شیفت شبم بود و بخاطر شرایط بحرانی بیمارستان ها و کم بودن تعدادمون هیچ کدوم از ما حتی نتونستیم استراحت کنیم. حالا من یک ساعتی فرصت شد استراحت کنم اما اون یکی پسر هم شیفتی من اصلا نشد و صبح دیگه چشماش قرمز شده بود؛ حتما میخواید بگید پولشو میگیرین! در هر صورت کاری که اصلا شدنی نبود، انجام شد و احتمالا همراه با خطاهای انسانی ناشی از خستگی و تصمیمات غلط بالادستی در گذشته و حالا. ناامید کننده تر اینکه بنظر امیدی هم به گرفتن تصمیمات درست در آینده نیست؛ یه آدم اشتباه جای آدم اشتباه سابق رو از چنگش در میاره.
۰۰/۰۶/۰۴
منم واکسن آسترازنکا زدم دستم خواب رفته و کمی تب دارم و کمی هم بدن درد.