چه خوبه که ...
چهارشنبه, ۲۶ خرداد
چه خوبه که یه زوج جوون دیدم که پرایدشونو زدن کنار خیابون و روی چمن های خاک گرفته نشستن و چیپس و پفکهاشونو باز کردن. انگار که شهرو بوی پفک برداشته. نزدیک غروب.
چه خوبه که سه تا نوجون دیدم که درباره موضوعات جدی باهم بحث میکردن و مشخص بود دغدغه هاشون دغدغه های معمول زمانه نیست یا حتی همسن هاشون. خیلی وقت بود از این نوجونها ندیده بودم؛ نوجونایی که تو مسیر متظاهر شدن قدم نمیزنند.
چه خوبه که جایی که فکر نمیکنی کسی کتاب بخونه یه جمعی ببینی که دایره وار روی چمن ها نشستن و درباره یه کتاب بحث میکنن.
دعوت میکنم موزیک زیر رو گوش کنید که بسیار شنیدنیه:
۰۰/۰۳/۲۶
🙂