تنها چند قدم دیگر
دوشنبه, ۱ مهر
احساس می کنم تنها چند قدم دیگر با آخر خط فاصله دارم
تا فرسودگی ای بی حد و حصر
تا از دست دادن تمام فرصتهایمان
تا دست کشیدن از آرزوهای کوچکی که در رگها جان میسپارند
باید تحمل کنیم، می دانم!
تنها چند قدم دیگر تا غرق شدن ...
و برای غرق شدن باید به سراغ آینده برویم اما من به غرق شدن در همه ی دلخوشیهای کم ارزشم می اندیشم و به تحمل برهوتی از لبخندِ صفرها وقتی که مسئله این صفرهای انبوه نبودند: مسئله جوانی بود که بادلیل انبار باروتش را با آب به آتش کشید.
۹۸/۰۷/۰۱
یعنی من تخریبِ اون پارادوکس آخرشم