جوان خام!

« غریب اگر نیست، غریب وار هست »

جوان خام!

« غریب اگر نیست، غریب وار هست »

جوان خام!

روز جهانی کارگر
روز ملی آزادسازی خرمشهر
روز جهانی مبارزه با کار کودکان
روز جهانی نوجوان
۲۵ آبان و ...
بهونه‌های زیادی هست که آدم تو رو فراموش نکنه.

------------------------------------------
شروع در تاریخ 97.3.31
جذامیان دلم پیرند
و دست های تو اکسیرند
-------------------------------------------

(۴ نفر به صورت خاموش سایت را دنبال کرده‌اند)
* لطفا وبلاگ من را به صورت «خاموش» دنبال نکنید!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

شبانه (04)

چهارشنبه, ۱۶ مرداد

خستم از دیدن لبخندای کسل وار و بی حال، از تحمل کردن این حجم زیاد آدما، از این تعاملای اجباری. دوست داشتم که میشد همه چیو پشت سر گذاشت یه روز خیلی دیری اینکارو میکنم.

× چه حاله خوبیه که تو کنکور نداری laugh

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۵/۱۶

نظرات  (۵)

به نظر من چند روزی برو یه آبادی دور از شهر.

من دو روزی رفتم. اصلاً هوای خنک اونجا قابل مقایسه با تو شهر نیست. شب ها احساس سردی میکردم. آرامش. هیچ سر و صدایی نبود. آسمان پر ستاره. هوایی پاک.

واقعاً از اینکه میبینم عده ای تو روستا زندگی میکنن و ما تو شهر داریم خفه میشیم، حسودیم میشه.

پاسخ:
والا این از اون وعده هاس که هی به خودم میدم و عمل نمیکنم :|
ولی من کلا زندگی شهری رو ترجیح میدم!!

منم اینطور بودم ولی تف به زندگی شهری. من اول شهریور بازم میرم.

پاسخ:
نمیدونم چون تجربه نداشتم ولی بدون تجربه گردنش میگم زندگی شهری بهتر بنظر میاد.
کجاها میری؟؟

خوب الان آبادی ها همه چیز دارن. آب، برق، گاز و موبایل. اینترنت هم همه جا هست.

برای استراحت خیلی جای خوبی هست. باور کن منم فکر تو رو داشتم. از آبادی بدم میومد. ولی این بار به کل نظرم عوض شد. همین که از شهر دور شدم خنکی خاصی تن و بدنم رو نوازش میکرد. شب که نمیشد بیرون خوابید. سرد بود. باید پتو میکشیدی روت. آسمان پر ستاره ای که کهکشان راه شیری به خوبی معلوم بود. آسمانی آبی در روز. خیلی از شهر خنک تر بود. عرق میکردی ولی مثل شهر لباس به تنت نمیچسبید و تنت بو نمیگرفت. چند تا گل رز داشتن. خاک روش نشسته بود. آب گرفتم روش دیدم همه ی خاک ها پاک شدن و انگار تازه برگ داده بودن ولی تو خونمون تو شهر درخت توت و گل رز داریم. هر قدر آب روش میپاشم خاک روش پاک نمیشه که نمیشه و این نشون میده هوای شهر چقدر آلوده هست و ما اون رو نفس میکشیم.

رفته بودم ورمنجه.

پاسخ:
آره میدونم
در اینایی که گفتی شکی نیست البته من بدم نمیاد ولی خب فقط احتمالا برا چن روز روستا برام خوب باشه.
فکر کنم رفتم ورمنجه. فامیلی چیزی داری اونجا؟؟

آره فامیل داریم و اول شهریور (حالا دیرتر یا زودتر) میرم برای گوجه چینی. روزی هفتاد هزار تومان میدن. منم که بیکار. چرا نرم؟

پاسخ:
وژدانن هفتا هزار کمه ولی خب همین که آدم مشغول باشه خوبه ولی فک کنم تو ای گرما خیلی سخت باشه.

اونجا که خیلی خنک بود. حالا یه کار تو خشکشویی پیدا کردم فردا برم ببینم چی میشه.

پاسخ:
نه بابا خنک حتی :| ... به به ایشالله هر چی خیره پیش بیاد برات

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.