به دنبال زندگی
يكشنبه, ۲۶ خرداد
کمی از به دنیا آمدنمان گذشته ...
دیگر آنقدرها با خود ناگفته داریم که شروع کنیم به دنبال زندگی گشتن به خیال خود هر ثانیه و هر لحظه ای که می گذرد یک قدم دیگر به یافتنش نزدیک تر می شویم و اینکه گهگاه آن روی خوشش را هم به ما نشان میدهد بر پای این خیال دروغین تصدیق میزند. رو به زندگی و پشت به دنیا زمان دارد برای ما می گذرد و ما هنوز هم محتاجیم به زمان که ببینیم چیزی که هر روز و هر لحظه به آن نزدیک میشدیم مرگ بود، نه زندگی.
آن لحظه است که با خود می گویی: در کدامین تصادف خواهم مُرد؟ در کدامین قضاوت، در کدامین همرنگی؟ در کدامین لحظه ی نتوانستن؟ در کدام تاریخ همزمانی با انعقاد چشمهایت و بر روی کدامین سطح سیمانی بی روح زمین باید مُرد؟ میدانم: در یکی از آن شب های شومِ پر مسئله، در لا به لای عمیق ترین زخمهای قلبت، بعد از غروب خورشیدی ناتوان ...
۹۸/۰۳/۲۶