روزهای پر تب و تاب زیادی از عشق و علاقه ما در دوری گذشت
کلماتی که رد و بدل میشد رنگ باختن و بی روح شدن
و این برای من طبیعی و قابل انتظار بود.
از اون تب تند رسیدیم به شبیه یه باتری شدن که درصد شارژش در طول هفته و ماه دائم کم میشه
و یه تماس تلفنی با هزارتا ده دیقه دیگه و سرکارم و صبا نمیتونم و ... دوباره سبز میشد
و باور اینکه یک نفر هست که حس میکنی دوسش داری و دوست داره
درست یا غلط ما قدم تو راهی گذاشتیم که شکستهای زیادی توش تجربه شده
و حتی شاید آدمهای زیادی توش ضربه خوردن، گول خوردن و دلای زیادی توش شکسته شده
. رابطه ما سالهاست روی نقطه ی شروعه؛ شروع چیزی که حتی نمیدونیم درسته یا غلط فقط حس میکنیم درسته. هر دوی ما تحمل کردیم و فکر میکنم هنوزم میتونیم تحمل کنیم چون بنظرمون ارزششو داره حتی اگه غلط فکر کرده باشیم.
چه امسال چه پنج سال دیگه ... ولی یه کار درست همیشه درست باقی میمونه