توو بچگی صدای هواپیما که میومد
فکر میکردم جنگ شده
از اولین لحظه ی شنیدن صدا زیر لب صلوات میفرستادم
تا وقتی که خظر رفع میشد
***
بعضی وقتا دلم اون سیلی ترانه علیدوستی رو توو فیلم بد "برادران لیلا" میخاد
مادرم خیلی پسراشو دوست داره. هر گندی میزنن ماله میکشه
این منو از مادرم دور میکنه. دیگه نمیفهممش. دغدغه هاشو متوجه نمیشم.
توقعی هم ازش ندارم
شاید دیگه اونقدام دلتنگ خیلی چیزا نباشم و نشم.
ولی الان خواهرامو بشتر میفهمم اینکه زندگی برای اونا دو برابر سخت تره
بیشتر از هر چیزی مستقل شدن رو میخام، جدا زندگی کردن، رفتن ...
میشه برام دعا کنین استخدامی که داره میاد قبول بشم