جوان خام!

« غریب اگر نیست، غریب وار هست »

جوان خام!

« غریب اگر نیست، غریب وار هست »

جوان خام!

روز جهانی کارگر
روز ملی آزادسازی خرمشهر
روز جهانی مبارزه با کار کودکان
روز جهانی نوجوان
۲۵ آبان و ...
بهونه‌های زیادی هست که آدم تو رو فراموش نکنه.

------------------------------------------
شروع در تاریخ 97.3.31
جذامیان دلم پیرند
و دست های تو اکسیرند
-------------------------------------------

(۴ نفر به صورت خاموش سایت را دنبال کرده‌اند)
* لطفا وبلاگ من را به صورت «خاموش» دنبال نکنید!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

تلاش در زمین این کمال گرایی فلج کننده ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۸ ، ۱۹:۱۱

ما بزرگ نشدیم هر چه گذشت حقیرتر شدیم: یه موجود پست و خوار، غریبه با گذشت و تا خرخره پر شده از فکرها و ایدهای سودآور، موجودی اونقدر دوگانه که مراکز اهدای خونو همزمان با تلاشش برای دستیابی به سلاحایی با بیشترین بازده برای ریختن خون همون آدما میسازه.

بازی با ظاهرها: این حقیقته! ولی بهش فکر نکن اینطوری راحت تر میتونی با این کنار بیای که بقیه هرکاری میکنن تا نذارن به چیزی که میخوای برسی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۸ ، ۲۲:۱۵

ما در این عالم

که خود کنج ملالی بیش نیست،

عالمی داریم در کنج ملال خویشتن 

[شهریار]

صدای بچه دبیرستانیا رو که از امتحان دارن برمیگردن از پنجره ی باز اتاق میشنوم، چقدر دلم برای اون زمانها تنگ شد برای زنگای ورزش، برای کلاسای it، دلم تنگ شد برای از حفظ پروین اعتصامی خوندن معلم ادبیات، برای پنجشنبه سالن گرفتن بچه ها، برای زمانی که سری آسوده داشتیم زیر بال خویشتن.

به فکر اینم که زمان میتونه بی رحم ترین ابزار خدا باشه برای انتقام از ما، فکر اینکه چرا همش از سختی های راه تغییر و ادامه دادن حرف میزنیم وقتی که سکون هم دقیقا به اندازه تغییر سخته با این تفاوت که ته سکون هیچی نیست. ما به زمانهای کوتاهی برای غرق شدن در بی حرکتی نیاز داریم. بی حرکتی ای شبیه به یک کما: کوتاه کوتاه کوتاه.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۵۷
قبول دارم هنوز حتی نفهمیده تفریحات آدما میتونه با هم فرق داشته باشه: 
        یکی ممکنه از رفتن به دل طبیعت هیجان زده بشه
        یکی با زندگی لای کتابای گوشه اتاقش
        یکی از سهیم بودن تو خوب شدن حال یه آدم
        یکی با گرفتن یه عکس از عمق چشم آدما
        یکی از تنهاییش لذت میبره حاضر نیست با هیچی عوضش کنه
        یکی با گوش دادن به یه موزیک از همه سر و صداهای دنیا خلاص میشه
          
ناراحت نشیم اگه تفریحاتمون ممکنه با بیشتر آدمای جامعه ای که توش زندگی میکنیم فرق داشته باشه کافیه فقط یه نگاهی به گروه های اکثریت جامعه ات بندازی اونوقت حساب کار دست میاد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۸ ، ۲۰:۳۵

دیروز دم غروب با پسر عمو رفتیم از درخت همسایه شاتوت جمع کردیم تقریبا پر یه قابلمه شد. بعدم رفتم خونه اش یکم از تنهایی در اومد چون میشد فهمید این روزا چقدر کرخت و بی روح شده.

- دیدین تو یه برهه ی زمانی هی تلاش میکنی و هی نمیشه، حتی شده نزدیکشم میشی ولی بازم همه چی اون لحظه ی آخر خراب میشه انگار هیچوقت اون چیزی که میخوای نمیشه. اما با همه ی اینا خیلی وقتا تهش ممکنه از چیزی که بدست آوردی یا حتی آدمی که شدی زیادم بدت نیاد: 

"همه رنج ها از آن می خیزد که چیزی خواهی و آن میسر نشود چون نخواهی، رنج نماند"[فیه ما فیه]

- "پدر و مادری داشت پر از آرزوهای کوچک ..." [یکی مثل همه]

 

 

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۸ ، ۲۰:۲۰

واقعا حال عجیبیه خیلی حرف برای گفتن دارم ولی دلم نمیخواد چیزی بگم. میتونم بگم اوضاع بد نیست چون در واقع حالم هنوز کاملا مخاالف خوب بودن نیست. امروز کتابو برام آورد یه خیابون نزدیک خونه ما. دوتا بستنی گرفتم بیست دقیقه ای دیر کرد چون تو ترافیک بود منم تو این بیست دقیقه بستنی خودمو خوردم ماله اونم دادم یه زنه که گوشه خیابون نشسته بود چون داشت آب میشد. وقتیم رسید گفتم بستنیتو دادم به اون زنه! خیلی پیاده روی کردم وقتی هدست میذارم قابلیت اینو دارم فاصله بین دو شهرو طی کنم خیلی لذت بخشه دیدن این همه آدم و سعی کردن برای رسیدن به رد کابوس روی چهره هاشون.

- باید بگردیم تا آدمای خوبو پیدا کنیم، برعکس آدمای دم دستی
- وقتی کمترین نیاز را به حرف زدن داشتیم نوازنده ی ویولنی را دیوانه کردیم: حالا هر شب باوجود حس داشتن کارخانه ای از قرص ها در معده اش گوشه آسایشگاه آرام بر لبه ی تختی فلزی و رنگ پریده می نشیند و برای شیطان می نوازد!
- دنیایی پر شده از جهنمی ها: وحشی، متغیر و تنها
- "و چنان رفتی که گویی جدایی تو را شادمان می کرد ..."
- عنم میگیره وقتی آدماییو میبینم که دو دستی به همه چیه زندگیشون چسبیدن.
- خودم تو زمان حال زندگی میکنم، دلم تو گذشته
- یعنی از همین جا میشه دنیا رو فتح کرد؟ فکر نکنم ولی بیا بگیم: عب نداره اگه اشتباه کردیم
- all we need, is one good shoot
- اولین سبک موسیقی که دوست داشتم پاپ بود بعد تبدیل شد به پاپ-راک و حالا راک از علاقه هام به حساب میاد. شنیدن این آهنگو از دست ندید:
 
 
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۵۹

باید بدونیم نتیجه همیشه یه آدم خوب و مهربون تر نیست وقتی میگیم خودت باش: حتی درباره ی خودمون ...

............................................................................................................

این موسیقی عالی رو از دست ندید.

اثر رامین جوادی - موسیقی متن فصل هشتم سریال GOT

دریافت

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۰۶

بعد از گذشت چند سال نوری بالاخره شب می شود و من در فکر اینم که آیا می شود روزی خوشبخت شد؟ اصلا خوشبختی از گزینه های روی میزم هست یا حتی میز بشر؟

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۸ ، ۲۱:۱۵

خب کم کم به لحظات ملکوتی امتحانات نزدیک میشیم این ترم امتحانات ملویی در پیشه با اینکه کتاب کودک سالم و ایضا استادش شلوار خیس کن بنظر میاد و همچنین اختلالات با اون استاد نچسب و گوهش ولی فرصت بسیار و راه نیز ... استاد بهمون نمره کامل روش تحقیق رو داد و خب منتظریم ببینیم استاد کی وقت داره درباره تحلیل داده ها بیشتر بهمون یاد بده ایضا spss. فلذا این درس برای امتحانا شوت می شود و تابستان ادامه ی کارای مقاله. حسرت من اینه که این ترم فناوری داشتیم درس به این شیرینی این استاده (که نمیدونم کی استادش کرده) خراب کرد تا این حد که به فلش میگفت فلاش :| ... درس آمار هم جای جالبی بود چون خیلیا برا فرار از ریاضی اومدن تجربی و این رشته ولی حالا اینجام باهاشون کار داره در این حد که یکی از دخترا درسخون کلاس میگفت می خواد استاد خصوصی برای آمار بگیره :دی

دیگه چی بگم آها سه فصلش رو خوندم ولی برگشتم دوباره بخونمش و همون دوسه خطیم که درباره ی اشاره گر هست هم برام جالبه تا آخر تابستون باید اینو تموم کنم برای بعدشم برنامه هایی دارم ولی باید ببینم چطور پیش میرم. این مدتم باید حواسم باشه برای تابستانم یه کاری جور کنم که فعلا کار تو یه جایی برام هفتاد درصدی اوکی شده ببینم چی میشه.

- پشت هر تصمیمی یه صفر یه یک هست: یه آره یه نه، یه میخوام یه نمیخوام

- و رقصان میگذرم از آستانه ی اجبار ...

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۲۴

"به این فکر می کنم که تنها آدمهایی ارزش نگاه کردن دارند که رسیده اند به قعر و آن ته کمانه کرده اند، چون بعد از کمانه کردن در عجیب ترین مدارها قرار می گیرند" [ریگ روان]


کانال حذف شد و باز برگشتم به اینجا یعنی وبلاگم :)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۸ ، ۱۱:۲۱