حس این شرمندگی
[بهترین عکس محیط زیست سال 2019]
- بعضی موقع ها یه حس شرمندگی ای از دورن مثه خوره به جونم میفته کاری نمیتونم بکنم فقط زمان میتونه خلاصم کنه دوست دارم زودتر بگذره. سخته هر روز تلاش کنی حالت خوب باشه من هر روز این کارو میکنم: حالم خوبه ولی بعضی موقع ها دیگه کم میارم، خسته میشم و شونه هام خم میشن و برام مهم نیست کی ام کجام یا کجا بودم. دوست داشتم این خودم باشم که زندگی رو بفهمه، درکش کنه ولی الان مجبورم صبر کنم واقعا شرمنده ام از خودم برای اینکه کاری از دستم برنمیاد انگار که توی یه قفس باشی.
محمود دولت آبادی توی یه جا از کتاب «عقیل عقیل» اینجور شرح میده که وقتی عقیل پولی برای کرایه نداشت مرغ و خروس هاشو به شوفر پیشنهاد میده اما شوفر قبول نمیکنه و میگه برو خدا به همرات، مهمان من. عقیل با خودش میگه "نه هنوز همه ی دنیا خراب نشده امیدی هست" منم با یه کوله پشتی، یه پلی لیست و یه هندزفری، با یه دوربین و کتابایی که امسال بهترین هم اتاقیام شدن امیدی رو برای خودم دست و پا کردم اینا آخرین چیزایی هستن که با چنگ و دندون نگه شون داشتم.
12 آبان 98: یه حالت خاصی رو داره بخش اطفال و دیدن آدمایی که از همون اول فهمیدن دنیا قرار نیست اونا رو خیلیم دوست داشته باشه!
من که سالهاست شرمنده خودم هستم.
خوبه شما اون کوله پشتی و پلی لیست و... رو دارید. من "هیچی" دارم.